- مبتکر اختلاط اقتصاد اثباتی و دستوری
- سیاستمدار و اقتصاددان به نام قرن نوزدهم آمریکایی که افراد سرشناسی چون جان دیوئی، ویلیام ویکری، جوزف استیگلینز، از او تأثیر پذیرفتهاند
- در دنیای انگلیسی زبان، در ربع آخر قرن نوزدهم این هنری جورج و نه مارکس بود که مرکز همه مباحثات میان اندیشمندان جوان بود
|
به نظر جورج «مالیات واحد»- عبارتی است که پس از انتشار کتاب ترقی و تنگدستی به کار برد - میتواند همه مخارج دولت را پاسخگو باشد. این پیشنهاد او در سطح وسیعی باعث سوءتفاهم شد، زیرا عده زیادی گمان کردند که او مدافع ملی کردن زمین است. در واقع، جورج تنها پیشنهاد کرده بود که اجاره خالص حاصل از زمین مشمول مالیات شود و بخشی که صرف بهبود و اصلاح زمین میشود از مالیات معاف باشد.
به طور خلاصه، نظام مالیات واحد او برای کاهش قیمت زمین تا حد صفر طراحی شده بود و به اعیانی اجارهپذیر روی زمین اساسا نپرداخته بود و همه املاک را صرفنظر از موقعیتشان در پایه مالیاتی مشترکی قرار میداد.
استدلالهای هنری جورج اصولا استدلالهایی بکر و اصیل نبود، بلکه مبتنی بود بر نظریه قدیمی ریکاردو در مورد تفاوت اجاره و لذا به همین دلیل هم بسیار موثر واقع میافتاد. ریکاردو فکر میکرد که زمین یک منبع غیرقابل تکثیر است که در تولید غلات به کار گرفته شده و لذا اجاره در قیمت محصول محسوب نمیشود. بنابراین کشاورزانی که زمین حاصلخیزتری را میکارند از سود بیشتری برخوردار میشوند.
از نظر او اجاره «هدیه رایگان طبیعت» بود که میشد از آن مالیات گرفت و یا حتی آن را توسط دولت تقسیم کرد، چرا که این امر هیچ تاثیری روی هزینه تولید نهایی محصولات کشاورزی نداشت. البته این جیمز میل (۱۸۳۶-۱۷۷۳) بود که برای نخستین بار این نتیجه بدیهی را از نظریه اجاره ریکاردو گرفت که همه افزایشهای بعدی اجاره که هنوز به دست نیامده نیز میتواند مشمول مالیات قرار گیرد، بدون آنکه هیچ لطمهای جدی به اقتصاد وارد شود.
امروز نیز طرفداران جورج در سراسر جهان و به ویژه در استرالیا و زلاندنو پراکندهاند که با وضع مالیات بر ارزش زمین (که جوهر نظر هنری جورج قلمداد میشود)، موافقند. |