مقدمه
همانطور که در فصول قبلی اشاره شد بانکداری اجتماعی، سیستم بانکداری نوظهوری است که هنوز راه درازی را پیشرو دارد. این نوع بانکداری، با فرصتها و معضلات متعددی رو به رو است که در این فصل به چندوچون دورنمای آینده بانکداری اجتماعی خواهیم پرداخت و در مورد جنبههای مهم در نگاه به آینده بانکداری اجتماعی، براساس گفتهها و تجارب نمایندگان چهار بانک اجتماعی اروپایی، بحث خواهیم کرد؛ این چهار متخصص عبارتند از: اریک نازبامر (رئیس هیأت مدیره بانک جایگزین در سوئیس (ABS) ، ادی والکر (هیأت اجرایی ABS)، دیوید نیون (رئیس روابط عمومی بانک تریودوس)، لارس پرسون (مدیر عامل شرکت بانک مرکور)، لارس هکتون (مدیرعامل بانک فرهنگی) و جولیان کوهن (هیأت اجرایی بانک GLS Treuhand، بوخوم، آلمان). این صاحبنظران، بحث در مورد آینده بانکداری اجتماعی را اینگونه و بر پایه محورهای زیر تقسیمبندی و ارائه میکنند:
• اندازه بانکهای اجتماعی
• معضلات پیش روی آینده محصولات و خدمات بانکداری اجتماعی
• استراتژیهای آینده برای مشتریان آینده
• اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی
• کاهش هزینههای معامله
• آینده مدیریت منابع انسانی
• ارتباط متقابل بین حمایت اجتماعی و بازده مالی
• رشد بانکهای اجتماعی- افزایش تأثیر آنها بدون کمرنگ شدن اخلاق.
در ادامه، هر کدام از محورهای گفته شده بر مبنای نظرات این افراد، بررسی خواهند شد.
اندازه بانکهای اجتماعی
شواهد نشان میدهند که بانکهای اجتماعی تنها زمانی میتوانند تأثیر قابل توجهی داشته باشند که رشد کرده و بیش از پیش بزرگتر شوند؛ زیرا هر چقدر بزرگتر باشند، قادر به جذب مشتریان بیشتر و تأمین مالی مؤثرتر پروژههای خود هستند. بدین ترتیب، بانکهای اجتماعی باید از نظر اندازه، رشد کرده و گسترش یابند تا تأثیر بیشتری بر جامعه و توسعه پایدار بگذارند. ناگفته پیداست که بانکهای محلی کوچک، هرچه تلاش کنند، قدرت ایجاد تغییرات اجتماعی بزرگ را نخواهند داشت. این تنها به این معنا نیست که هر بانک اجتماعی باید به سرعت رشد کند، بلکه آنها باید به صورت تعاونی نیز با یکدیگر همکاری کنند ضمن آنکه آزادی عمل آنها نیز حفظ شود. برای مثال، در آلمان، بانکهای پسانداز آلمانی در یک صنف قدرتمند با استراتژیهای مشترک و محصولات مشترک، سازمان یافتهاند اما هر یک از بانکهای پسانداز در این صنف، میزان مشخصی، استقلال دارند. با این حال، با مجموع ترازنامه بیش از هزارمیلیارد یورو، بانکهای پسانداز در این صنف، تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد و جامعه گذاشتهاند. نیازی به گفتن نیست که بانکهای اجتماعی، از حد و اندازه و تأثیری که به همراه آن وجود دارد، فاصله دارند؛ اما با این حال، بانکهای پسانداز، نمونههایی هستند که نشان میدهند چگونه بانکهای پسانداز محلی قادر به ایجاد یک نهاد قدرتمند در بازار مالی هستند. در حال حاضر، برخی از انجمنهای بانکداری اجتماعی بهدلیل دستیابی به نتایج مشابه، مشهور هستند؛ که از این بین میتوان به انجمن بینالمللی سرمایهگذاران در اقتصاد اجتماعی (INAISE) ، پیمان جهانی بانکداری ارزش مدار (GABV) یا فدراسیون اروپایی بانکهای اخلاقی و جایگزین (EFEAB) اشاره کرد. به نظر میرسد شکل سازمانی نهایی، هرچه که باشد، بانکهای اجتماعی باید به منظور دستیابی به قدرت و تأثیر اجتماعی بیشتر با یکدیگر به صورت تعاونی، همکاری کنند و حتی گروههای قدرتمندی با اهداف مشترک، تشکیل دهند.
محصولات و خدمات بانکداری اجتماعی آینده
دو معضل عمده در زمینه محصولات و خدمات بانکداری اجتماعی وجود دارد: 1- تضمین اینکه بانکهای اجتماعی، سرمایه و داراییهای سرمایهگذاری شده را به پروژهها، شرکتها یا طرحهای دیگر که تأثیر مثبتی در جامعه، محیطزیست و توسعه پایدار میگذارند، اختصاص میدهند. 2- طراحی مکانیزمهای مالی محصولات و خدمات به شیوهای است که اهداف بانکهای اجتماعی را برآورده میکنند؛ یعنی بانکهای اجتماعی را به اندازه کافی سودآور میکند و آنها را قادر به حفظ و افزایش توسعه و تأثیر لازم مینماید؛ بنابراین، آینده مناسب محصولات و خدمات بانکداری اجتماعی چه خواهد بود؟ به نظر میرسد که در این زمینه، دو سطح ویژه و ارزشمند وجود دارد که باید ملاحظه شوند: یکی سیستم مالی خرد و دیگری سرمایهگذاری مسئول به لحاظ اجتماعی (SRI).
محصولات و خدمات سیستم مالی خرد
محصولات سیستم مالی خرد، نمونههایی از محصولات با اثربخشی اجتماعی هستند که مانند وامهای معمولی بانکهای اجتماعی در اروپا و ایالات متحده نیستند. این محصولات میتوانند بسیار سودآور نیز باشند. آنها بر مکانیسمهای کلاسیک اعطای وام، وثیقه و سابقه اعتبار، تکیه نمیکنند بلکه بر تعهدات و ضمانتنامههای دوطرفه و تمایل وامگیرندگانی تکیه میکنند که به لحاظ مالی، به قدری توانمند هستند که از عهده هزینهها و مخارج زندگی خود برآیند. به همین منوال بود که اولین مؤسسه مالی خرد از جنوب؛ مانند BRAC، کسبوکار خود را در ایالات متحده، آغاز کرد و دیگر بانکهای اجتماعی مانند GLS آلمان، محصولات و خدمات تأمین مالی خرد را برای مشتریان در کشورهای صنعتی توسعه دادهاند. در این راستا، بسیاری از مؤسسات تأمین مالی خرد، محصولات و خدمات را برای شرکتهایی با اندازه کوچک و متوسط، بهویژه برای شرکتهای نوپا ارائه میدهند.
علاوهبر این، نمودار 4-1، متوسط وام برای هر وامگیرنده در سال 2007 را نشان میدهد. بدیهی است که متوسط وام در شرق اروپا و آسیای مرکزی، بسیار بالاتر از کشورهای در حال توسعه آفریقا و آسیا و حتی بالاتر از آمریکای لاتین و کارائیب و خاورمیانه و شمال آفریقا است.
نمودار4-1- افزایش سیستم مالی خرد بین سالهای 2005 و 2007 در مناطق مختلف
منبع: ((Weber, 2005
بنابراین، آمار و ارقام دو گرایش، وام بالاتر به ازای هر وامگیرنده و افزایش وام در شرق اروپا و آسیای مرکزی را نشان میدهد. به نظر میرسد سیستمهای مالی خرد، جایگاه خود را رها کرده و به عنوان ابزاری برای تقویت رشد اقتصادی در کشورهای اروپایی استفاده میشود. یک نمونه در آلمان وجود دارد که در آن، صندوق اعتبارات خرد، راهاندازی شد و سرمایه 100 میلیون یورویی این از صندوقهای سرمایهگذاری اجتماعی اروپا و از وزارت کار و امور اجتماعی فدرال آلمان، حاصل شد. این وامها، به مؤسسات و شرکتهای با اندازه خرد، کوچک و متوسط داده شد. بدین ترتیب، مدل سیستم مالی خرد که موفق به نظر میرسد، بهخوبی در اروپا نفوذ کرده است.
نمودار 4-2- مجموع وامهای اعتبار خرد به ازای هر وامگیرنده بر حسب دلار آمریکا در مناطق مختلف
منبع: ((Weber, 2005
به نظر میرسد برای اولینبار است که روشهای مالی مورد استفاده در کشورهای در حال توسعه، وارد بازار مالی کشورهای اروپایی با تکنولوژی بالا شده است؛ بنابراین، در آینده، سیستم مالی خرد، داخل یا خارج از کشورهای توسعهیافته، به بخش مهمتری از بانکداری اجتماعی همراه با پرداخت نوع جدیدی از وامها که به وثیقه و سابقه اعتباری فرد وابسته نیست، تبدیل خواهد شد.
سرمایهگذاری مسئولیتدار اجتماعی
سرمایهگذاری مسئولیتدار اجتماعی (SRI) سناریوی دیگری از موفقیت را در دهه گذشته، ارائه کرد. محصولات و خدمات مرتبط SRI؛ مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، بخشی از هر دو گونه بانکداری متعارف و اجتماعی هستند. هر چند این محصولات هنوز در حاشیه هستند، اما در سالهای اخیر، رشد فوقالعادهای را نشان دادهاند. شواهد نشان میدهند که سبد سرمایهگذاری تجمعی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک SRI عملاً هیچ تفاوتی با پورتفوی صندوقهای سرمایهگذاری مشترک متعارف ندارد.
یکی از مسائل مهم در اینجا، مسئله ریسک است. شرکتهایی که تأثیر مثبتی بر جامعه یا محیط دارند، شرکتهای خلاقی هستند که اغلب کوچکتر هستند یا در بازار سهام متعارف، معامله نمیکنند، ریسک مالی مرتبط با این شرکتها نسبت به شرکتهای بزرگتر، اغلب بالاتر است. علاوهبر این، محصولات سرمایهگذاری خردهفروشی، اغلب تنها مجاز به سرمایهگذاری در سهام هستند که با استانداردهای نظارتی مشخص، مطابقت دارند. سیستمهای مالی خرد اغلب این استاندارد را رعایت نمیکنند و از اینرو نمیتوانند در محصولات صندوقهای سرمایهگذاری مشترک خردهفروشی، ادغام شوند. در نتیجه، سرمایهگذاری ارائه شده در شرکتهای کوچکتر، همواره با ریسک مالی بالاتر برای سرمایهگذار، همراه است؛ بنابراین، در آینده، بانکهای اجتماعی میتوانند محصولات SRI را توسعه دهند که با توجه به تأثیر اجتماعی و محیطی از یک طرف و خطر مالی و بازده از طرف دیگر، انتظارات را برآورده کنند. برای رسیدن به این هدف، همکاریهای بیشتر با نهادهای نظارتی میتواند مفید بودن آن را ثابت کند؛ تریودوس، به عنوان یک نمونه موفق، طرح سبز مالی را در هلند در سال 1995 اجرا کرده است (Jeucken, 2001).
استراتژیهای آینده با هدفگیری مشتریان جدید
در این قسمت، بر ارائه محصولات و خدمات به مشتریانی تمرکز میشود که مایل به سرمایهگذاری مؤثر هستند. همانطور که لارس هکتون؛ مدیرعامل بانک فرهنگی نروژ، اذعان داشت، بانکهای اجتماعی، از جنبشهای مختلفی، مانند گروههای حافظ محیطزیست، گروههای اتحادیهای یا گروههای مربوط به علم انسان و طبیعتشناسی سرچشمه گرفته است. اما هدف گسترش تأثیر بانکهای اجتماعی، گسترش اصل مشتریمداری است (ارتباطات شخصی)؛ بنابراین گروههای جدیدی از مشتریان، مورد خطاب قرار داده شدهاند و در نتیجه، باید انواع جدیدی از محصولات و خدمات، به خوبی توسعه یابند. یک مثال برای محصول جدید به ویژه برای یک گروه جدید از مشتریان جوان، در کادر 4-1 ارائه شده است.
کادر 4-1 حساب تحصیلی ABS
بانک جایگزین سوئیس، حساب بانکی برای دانشآموزان و محصلین دیگر مقاطع تحصیلی و آموزشی ارائه میکند. علاوهبر ارزشهای اخلاقی و عملیاتهای بانکی، این بانک برای حساب مذکور، کارمزد کمتری در قبال ارائه خدمات دریافت میکند و در نتیجه سود بیشتری عاید دارندگان حساب دانشآموزی میشود. این حساب، در شرکتهای تعاونی مربوط به گروههای دانشآموزی، گسترش یافته و در نظر دارد تا مشتریان جوانتری که رابطه طولانی و مستمری را با شرکت برقرار کردهاند، جذب نماید.
گروه دیگری از مشتریان بالقوه بانکداری اجتماعی، گروههایی با سبک زندگی سالم و توسعه پایدار (LOHAS) هستند. این گروه، مربوط به افرادی با الگوی مصرفی و سبک زندگی پایدار هستند (Cortese, 2003) و برای بیش از 300 میلیون دلار درآمد تخمین زده میشوند. بدون بحث در مورد اخلاق این گروه، روشن است که اینها با نوع اصلی مشتریان بانکهای اجتماعی که محیطگرا، جنبشهای کارگری یا خواستار طبیعت و ماهیت انسانی هستند، متفاوتاند. با این وجود، گروههای LOHAS مشتریانی هستند که در محصولات مسئولیتدار اجتماعی، سرمایهگذاری میکنند و در نتیجه میتوانند توسط بانکهای اجتماعی به خوبی مورد توجه قرار گیرند. محصولات و خدمات مناسب برای این گروه احتمالاً باید با محصولات و خدمات مدیریت ثروت با اثرگذاری اجتماعی یا زیستمحیطی، مرتبط شوند. این استدلال توسط ادی واکر؛ عضو هیأتمدیره اجرایی بانک جایگزین سوئیس نیز پشتیبانی شده است:
بنابراین، LOHAS گروه قویای از مشتریانی هستند که به دنبال پسانداز و حسابهای سپردهگذاری نمیباشند بلکه به دنبال محصولات با دارایی و سرمایهگذاری در اوراق بهادار اثرگذار هستند. قصد آنها حمایت مستقیم از شرکتها و پروژههایی است که روی محیطزیست، جامعه یا توسعه پایدار، تأثیر مثبت دارند. آنها به دنبال سرمایهگذاری کلاسیک پذیرفته شده در بورس سهام که در آن، سرمایهگذاری عمدتاً به نفع مالک یا افراد و گروههایی است که سابقاً در اوراق بهادار سرمایهگذاری کردهاند، نیستند. بانکهای اجتماعی باید مسیر پسانداز تعاونی و بانکداری اعتباری اقدام کرده اند و اصول اخلاقی یا معنویرا نادیده گرفته اند نیستند. این امر در آینده، برای افتراق بانکهای اجتماعی از بانکهای دیگر که ارائهدهنده محصولات و خدمات پایدار یا اخلاقی هستند، کافی نیست بلکه بانکهای اجتماعی باید اثرگذاری اجتماعی را تعریف و اندازهگیری کنند. آنها باید روی تأثیر اجتماعی خود و سود و منفعتی که برای جامعه دارند فکر کنند. وظیفه اصلی، تعریف معیارها و شاخصهای اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی خواهد بود. این تکلیف در صورتی پشت سر گذاشته میشود که محصولات و خدمات با توجه به تأثیر اجتماعی خود، طراحی شده باشند. تأثیر اجتماعی، مشخصه اصلی یک محصول بانکداری اجتماعی است.
استراتژی آینده بانکداری اجتماعی چیست؟ برای شروع، بسیاری از بانکهای اجتماعی در اروپا و ایالات متحده، اساساً بانکهای اعتباری و پسانداز با پیشینه اخلاقی خاص هستند که پسانداز خود و اصول اعطای وام را هدایت و کنترل میکنند. بخش اصلی این کسبوکار، منطقهای است و عمدتاً براساس استفاده از معیارهای استثناء (اکسکلوژن) است. به این معنی که وام در صورتی داده خواهد شد که وامگیرنده، معیارهای اکسلوژن را نقض نکند. در نتیجه، کسبوکارهای کموبیش متعارف، بخشی از بانکهای اجتماعی هستند. با این حال، در زمان کنونی، نرخهای بهره، نسبتاً پایین هستند و بانکهای متعارف، سعی در جذب مشتریان معمولی از بانکهای اجتماعی و کسبوکارهای اعتباری دارند تا شرایط را برای بانکهای اجتماعی، سختتر کنند.
علاوهبر این، همانطور که در بالا بیان شده است، رقابت بیشتر و بیشتری با وجود سرمایهگذاری مسئولیتدار اجتماعی (SRI) وجود دارد. محصولات و خدمات مسئولیتدار اجتماعی در بازار موفق هستند؛ اما آنها عمدتاً توسط بانکها و مؤسسات مالی معمولی توسعهیافته و توزیع شدهاند. این مؤسسات، قادر به توسعه و توزیع محصولات صندوقهای مشترک خردهفروشی هستند؛ چیزی که اغلب برای بانکهای اجتماعی کوچکتر به علت هزینهها و پیچیدگیهای درگیر در ایجاد این محصولات، غیرممکن است.
سوم، در طول بحران مالی، بسیاری از مشتریان، حسابهای خود را از بانکهای متعارف جهانی برداشتند؛ اما به کجا رفتند؟ البته در بانکهای اجتماعی، افزایش در تقاضا، به ویژه برای حسابها و سپردههای پسانداز وجود داشت. با این حال، افزایش قابل مقایسه مشتریان در بانکهای منطقهای، متعارف و کوچکتر نیز وجود دارد. برای مثال، مقدار پسانداز در بانک گروه رافیزین سوئیس 6/10 درصد بین سالهای 2007 و 2008 و 4/6 درصد بین سالهای 2008 و 2009 افزایش یافته است.
بنابراین استراتژی بانکهای اجتماعی برای متمایز کردن محصولات و خدمات خود، از همتایان متداول خود چه میتواند باشد؟ همانطور که اشاره شد، بانکهای اجتماعی باید براساس نوع تأثیر اجتماعی که بر جای میگذارند، شناسایی و متمایز شوند. آنها نباید صرفاً بانکهایی باشند که تنها از نزول اخلاق در کسبوکار مالی، اجتناب کنند، بلکه باید کاری کنند که در اجتماع، تأثیر مثبت داشته باشند. در نتیجه، آنها باید استراتژی، محصولات و خدمات و ارتباطات خود را برای رسیدن به بالاترین تأثیر اجتماعی ممکن، هدایت کنند. بر این اساس، باید کسبوکار را از کسبوکار مسئولیتدار به کسبوکار مؤثر، تغییر دهند.
نمونههایی از محصولات و خدمات که این نوع ماهیت را دارند، تأثیر تخصصی بودجه و صندوقهایی هستند که تنها روی بازارهای سهام و سایر اوراق بهادار، سرمایهگذاری میکنند و همچنین روی جامعه یا محیطزیست، تأثیر دارند. این محصولات، در حال حاضر در مورد سیستمهای مالی خرد، صدق میکنند.
با این حال، برای اینکه قادر به تصمیمگیری در مورد محصولات و خدمات و تأثیری که این محصولات میتوانند داشته باشند، باید شاخصهای تأثیر اجتماعی، اندازهگیری و تعیین شوند؛ بنابراین بخش زیر روی اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی، تمرکز میکند.
اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی
بانکداری اجتماعی در جامعه، چه تأثیری بر محیطزیست یا توسعه پایدار دارد؟ همانطور که ذینفعان، برای گزارش و کاهش انتشار اوراق قرضه مالی خود، بر بانکهای متعارف، اعمال فشار میکنند (Barclay, 2008)، بانکهای اجتماعی نیز باید در مورد تأثیر آنها بر جامعه و محیطزیست گزارش دهند. آنها باید تأثیر اجتماعی و زیستمحیطی مرتبط با کسبوکار خود را طوری نشان دهند که در آینده به عنوان یک بانک واقعاً اجتماعی، به رسمیت شناخته شوند. اندازهگیری این تأثیرات باید شفاف، معتبر، قابل اعتماد و عینی باشد. هدف از این کار، اطلاعرسانی به ذینفعان مانند مشتریان یا سرمایهگذاران در مورد تأثیر محصولات و خدمات بانکهای اجتماعی در جامعه و محیطزیست است. نتایج گزارش شده باید با دیگر بانکها و مؤسسات مالی، قابل مقایسه و شامل مسائل زیستمحیطی و اجتماعی باشند. آنها باید مشتریان بانکهای اجتماعی را در مورد بازگشت سرمایهگذاری خود و اثرات مالی و اجتماعی آن، آگاه سازند.
علاوهبر اندازهگیری تأثیر محصولات یا خدمات خاص، اندازهگیری رابطه بین سرمایه سرمایهگذاری شده با اثرات اجتماعی یا زیستمحیطی باید در مقایسه با کل سرمایه سرمایهگذاری شده، اندازهگیری و شفاف شود. در طول بحران مالی، تعداد مشتریان بانکهای اجتماعی، افزایش یافته است. با این حال، رشد، عمدتاً در بخشی از مشتریانی اتفاق میافتد که قصد دارند تا پول خود را به صورت سپردهگذاری یا حساب پسانداز در بانک بگذارند. در همان زمان، تعدادی از وامگیرندگان بالقوه، ریسکهای قابل قبولی را به بانک تحمیل کردند که دیگر بانک قادر به اعطای وام در دوره کوتاهمدت نبود یا اینکه بانک قادر نبود حتی با شرایط سپردهگذاری در بانک به مشتریان خود وام بدهد؛ زیرا تعداد مشتریان و حقوق صاحبان سهام، به شدت کاهش یافته بود؛ بنابراین مقدار معینی از سرمایه بانکهای اجتماعی در قالب اوراق قرضه دولتی و مقدار دیگر در داراییهای با ریسک پایین، سرمایهگذاری شد. این داراییها اغلب اثرات از نوع اجتماعی یا زیستمحیطی که مشتریان بانکهای اجتماعی تصور میکردند را نشان ندادند؛ بنابراین بانکهای اجتماعی باید شاخصهایی برای گزارش اثرات آنها به طریقی شفاف فراهم کنند که اطلاعات لازم برای مشتریان خود را فراهم کند. این شاخصها میتواند به زمینههای مختلف اثرگذاری؛ مانند آموزشوپرورش، بهداشتودرمان، کاهش گازهای گلخانهای و غیره تقسیم شوند.
برای مثال، ارائه شفافیت تأثیر بانکداری زیستمحیطی، توسط بانک جایگزین سوئیس ارائه شده است. آنها در مورد تأثیر سپردههای ثابت در ارتباط با اعطای وام به پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر گزارش دادند (کادر 4-2 را ببینید).
کادر 4-2- کاهش گازهای گلخانهای با تخصیص و اعطای وام به پروژههای انرژی تجدیدپذیر
در سال 2009، زمانی که بانک جایگزین سوئیس، اثرات زیستمحیطی منابع مالی و وامهای توسعه خود را در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر محاسبه کرد، مشخص شد که در سال 2008 این بانک 73 پروژه را به مبلغ 2/17 میلیون فرانک سوئیس، تأمین مالی کرده است.
نتیجه: مشتریانی که 100 هزار CHF به مدت یکسال در یک سپرده ثابت توسعه «انرژیهای جایگزین» سرمایهگذاری کردند، مجاز به انتشار 9 تن گاز گلخانهای CO2 در هر سال هستند.
در حالی که اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی با توجه به کاهش انتشار گاز CO2 نسبتاً آسان و شفاف است، اندازهگیری تأثیرات اجتماعی آن، پیچیدهتر است. کمّیسازی تأثیرات اجتماعی؛ مانند اثرات آموزشی یا سلامت، مستلزم روشهای شفافی هستند. با این حال، حتی شاخصهای ساده «ثبتنام در مدارس/ وامهای معوقه برای مدارس» یا «تأمین وجه ثبتنام در مدارس/ ترازنامه مالی» برخی اطلاعات جالب برای مشتریانی که در بانکهای اجتماعی حساب باز کردهاند یا سپردههای پسانداز دارند را فراهم میکند؛ بنابراین تأثیر شبکه جهانی سرمایهگذاری یک پروژه برای ایجاد چارچوبی بهمنظور «تعریف، پیگیری و گزارش عملکرد سرمایه تأثیر» آغاز شده است. هر چند این پروژه، بیشتر روی پولهای خیریه تمرکز میکند، میتواند به عنوان مدل اندازهگیری تأثیر بانکداری اجتماعی در نظر گرفته شود.
کاهش هزینههای معامله
اغلب، هزینههای معامله برای بانکهای اجتماعی، بالاتر از بانکهای معمولی است. در سیستمهای مالی خرد، حتی برای هزینههای اداری، حدود 30 درصد وام داده شده است. مطالعات دیگری وجود دارد که هزینههای معامله در بازار سرمایهای اجتماعی را 22 تا 43 درصد در هر ارزش سرمایه مطرح شده برآورد میکند Meehan et al., 2004)).
از آنجا که بانکهای اجتماعی باید شاخصها و فاکتورهای اجتماعی، زیستمحیطی، اخلاقی و سایر شاخصهای غیرمالی دیگر را به طور همزمان در فرایند تصمیمگیریشان لحاظ کنند، نسبت کل زمان و نهاده صرف شده در مجموع وام، اغلب بالاتر از بانکهای معمولی است. نرخ سود تسهیلات بانکی پایین در بانکهای اجتماعی نسبت به بانکهای معمولی نمیتواند این هزینهها را جبران نماید؛ زیرا بانکهای کوچک و متوسط، اغلب به وامهای رهنی وثیقهای با نرخ سود تسهیلات بسیار پایین تکیه میکنند. علاوهبر آن، هزینههای وام های بین بانکی در بانکهای اجتماعی و سایر بانکهای معمولی چندان متفاوت نیست.
با این وجود، ادغام ممانعتها و محرومیتهای اجتماعی و زیستمحیطی یا ضوابط و جنبههای مثبت هزینههای تولید، نیازمند تلاشهای بیشتر برای تجزیهوتحلیل مسائل اجتماعی، زیستمحیطی و اخلاقی میشود. بنابراین چالش آینده برای بانکهای اجتماعی، تضمین جریان سرمایه بین کسانی است که مایلند از پروژههای اجتماعی یا زیستمحیطی و پروژههایی که باید حمایت شود، پشتیبانی و حمایت کنند. سؤال این است که آیا بانکداری الکترونیکی یا خدمات تجارت الکترونیکی در این زمینه میتواند برای کاهش هزینههای معامله بدون دادن صلاحیت به بانکداری اجتماعی و واسطهگری قابل اعتماد در این زمینه، استفاده شود. یک مثال برای مفاهیم جدید در اعطای وام، مفهومی است که به اصطلاح، وامدهی چهره به چهره نامیده میشود. این روش اعطای وام، وامدهنده و وامگیرندگان را مستقیماً به یکدیگر وصل میکنند و از آن بهعنوان یکی از امیدوارکنندهترین تحولات آینده، یاد میشود (Sviokla, 2009). به این ترتیب میتوان افراد خصوصی را مستقیماً به افراد یا پروژههای دیگر وصل کرد و بدون داشتن یک مؤسسه مالی به عنوان واسطه، به یکدیگر وام و قرض میدهند این واسطهها در قبال خدمات، هزینه دریافت میکنند اما روی وام، سود نمیگیرند. براساس تکنولوژی اینترنت، این نوع بانکداری، قادر است تا کسانی را که مایلند سرمایههای خود را به پروژههای اجتماعی یا شرکتها و کسانی که ایدههای مربوط به این پروژهها را دارند اما سرمایه کافی ندارند و به پول نیاز دارند را به سیستم متصل کند. با این حال، بانکهای اجتماعی میتواند نقش واسطهگری داشته باشد که تأثیر اجتماعی این پروژهها را تضمین میکند که این حالت در پلت فرمهای چهره به چهره دیده میشود.
مدیریت منابع انسانی
در این بخش، به دو مسئله مهم برای توسعه آینده در بانکداری اجتماعی پرداخته میشود: دموکراسی محل کار و آموزش و تعلیم برای کارکنان در بانکهای اجتماعی برای توانمندی در تلفیق مسائل اجتماعی و مالی است.
همانطور که توضیح داده شده است، بانکهای اجتماعی، از مؤسسات بسیار کوچک با ساختار دموکراسیگرای شفاف و مردمی، تا بانکهای با اندازه متوسط با تکیه بر قوانین و مقررات اساسی و مدیریت میلیاردها دلار سرمایه در طول یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه حدود 15 تا 20 ساله رشد و توسعه پیدا کردهاند. همانطور که لارس هکتون؛ مدیرعامل بانک فرهنگی اشاره میکند: این یک مرحله از نوع کسبوکار خانوادگی تا یک سازمان بزرگتر است که به روشهای مسئولیتمداری برای هر یک از همکارها و تقریباً تمام مشتریان و سهامداران (ارتباطات شخصی) مدیریت میشود. از اینرو، مجامع عمومی روش کسبوکار مورد بحث در این بانکها هیچ اقدام کارآمدی نکردهاند. از سوی دیگر، یکی از کیفیتهای اصلی بانکهای اجتماعی این است که به تمام کارمندان فرصت مشارکت در فرایندهای تصمیمگیری و بحثهای اخلاقی بانکها داده میشود. بانکهای اجتماعی با تکیه بر صلاحیت و شایستگی کارکنان خود، بهخوبی سازمانهای دیگر، انجام وظیفه میکنند.
بنابراین، با توجه به اینکه بانکهای اجتماعی، از فرصت ارائه بهترین پرداخت در بخش بانکی برخوردار نیستند، اما دارای مشوقهای ارائه شده برای جذب کارمندان عالی هستند. برای مثال، به منظور تجدیدنظر و سازماندهی فرایند مشارکت سازمانی در بانک در سال 2008، بانک جایگزین سوئیس، پروژهای را به منظور توسعه منشور جدید برای تعریف اصول اولیه مشارکت در محل کار توسعه داد.
از اینرو، معضلات آینده برای بانکهای اجتماعی، در راستای ایجاد محیط کاری جذاب و جذب کارمندان عالی به دلیل محدودیت مالی در مقایسه با عاملهای دیگر در بخش مالی است. اما چه تضمینی وجود دارد که بانکهای اجتماعی بتوانند کارکنانی استخدام کنند که اخلاق را در بانکهای بانکهای اجتماعی به اشتراک بگذارند و مدیریت بانک را با تدوین مقررات مناسب و محیط کمتر ریسکی کمک کنند؟ تنها نگرش مثبت کارکنان برای توسعه بانکهای اجتماعی و تضمین عملکرد عالی در محل کار، کافی نیست. لارس پرسون ، مدیر عامل شرکت مرکور بانک دانمارک، نیاز به کارکنان واجد شرایط را به عنوان یکی از معضلات آینده بانکهای اجتماعی نامیده است.
ارتباط متقابل بین حمایت اجتماعی و بازده مالی
تعامل بین حمایت اجتماعی- یکی از اهداف مهم بانکها- و بازده مالی چیست؟ آیا بین اهداف اجتماعی بانکهای اجتماعی و بازده مالی کوچکتر، رابطه علت و معلولی وجود دارد؟ بانکهای اجتماعی، از یک طرف نوعی تسهیلکننده تغییر اجتماعی و توسعه پایدار هستند و از سوی دیگر، بانکهای براساس محصولات و خدمات کلاسیک بخش بانکی هستند. در سال 2008 بازده سهام (RoE) مؤسسات مالی خرد 9/8 درصد و رشد ترازنامه سه تا از بزرگترین بانکهای اجتماعی اروپا بین سالهای 2006 و 2008 بین 15 و 55 درصد بود.
کادر 4-3 مؤسسه بانکداری اجتماعی
در اواخر سال 2006، دوازده بانک و نهاد اروپایی جامعهمحور، برای تأسیس مؤسسه بانکداری اجتماعی (ISB) به یکدیگر ملحق شدند و انجمن خیریهای را برای مشارکت در فعالیتهای آموزشی و تحقیقاتی در زمینه بانکداری اجتماعی و سیستمهای تأمین مالی اجتماعی را تشکیل دادند. در میان اعضای کنونی آن، بانک Triodos هلند، بانک GLS آلمان، Banca Etica از ایتالیا و بانک جایگزین از سوئیس بودند.
اعضای ISB اعتقاد راسخ داشتند که در بانکداری اجتماعی و جامعهمحور و نیازهای مالی جامعه، افزون بر بانکداری و ابزار و فنون امور مالی معمولی به فعالیت میپردازند و شایستگی بیشتری نسبت به همتایان خود در بانکداری معمولی دارند.
بنابراین ISB در حال توسعه زیرساختهای لازم برای برگزاری دورهها و سمینارهای مختلف متناسب با نیازهای کارکنان بانکهای اجتماعی در همه سطوح مختلف است.
اعضای ISB همچنین برای افزایش آگاهی راجع به بانکداری اجتماعی و امور مالی اجتماعی هم در بین عموم مردم و هم برای جذب کارکنان آیندهنگر، بهخصوص از بین دانشجویان فعلی که در زمینه کسبوکار و مالی در تلاش هستند تلاش میکنند.
در نهایت، اعضای ISB متوجه اهمیت این نکته شدهاند که بانکداری اجتماعی و موضوع امور مالی اجتماعی مشروط و منوط به پژوهشهای دقیق است؛ پژوهشهایی که به طور سیستماتیک، اساس شیوههای فعلی و آتی هم سازمانهای فردی و هم بخش عمومی را بهبود میبخشد.
از اینرو بانکهای اجتماعی و سیستمهای مالی خرد کوچک که بهعنوان بخشی از بانکداری اجتماعی به نظر میرسند کسبوکار موفقی در سالهای اخیر داشتهاند. برای مثال، سهامداران بانک جایگزین سوئیس، سود حدود 5/1 درصد بیش از سال گذشته، همراه با افزایش ثابت ارزش سهام به دست آوردند. با این حال، بانکها و مؤسسات اجتماعی و تأمین مالی خرد، از یک طرف، بهدلیل ضعف در ایجاد سود و از سوی دیگر، بهدلیل عدم مشارکت در کسبوکارهای با سود بالا که به فرضیه فریدمن (1970) معروف است، مورد انتقاد هستند. تا به امروز، اغلب به دستیابی به حمایت اجتماعی و سودآوری، بهعنوان یک تناقض نگاه شده است: نهادهای خیریه برای حمایت از نیازهای جامعه و بانکها وجود داشته است تا برای آنها سودآوری داشته باشد. اما بانکهای اجتماعی چگونه میتوانند مفاهیم، چشمانداز و اهداف خود را اطلاعرسانی کند؟
یکی از روشهای برقراری ارتباط، استقرار اتحادیه یا سازمانی؛ مانند اتحاد جهانی برای بانکداری بر ارزشها (GABV) است که نماینده بانکهای اجتماعی است و اهداف معمولی خود را مخابره میکند. بنابر ادعای سایت اینترنتی آن بانک، اتحادیه جهانی بانکداری بر ارزشها (GABV)، نقش پیشرویی در بحث در مورد ساخت آینده مالی پایدار دارد و اتصال پروژهها بین اعضا را برای کمک به تحویل آن پرورش میدهد.
این انجمن در سال 2009 تأسیس شد و متشکل از یازده بانک پیشروی جهانی پایدار از آسیا، آمریکای لاتین، ایالاتمتحده و اروپا است. آنها تعهد مشترک خود را برای یافتن راهحل جهانی برای مشکلات بینالمللی و ترویج جایگزین مثبت و مناسب برای سیستمهای مالی جاری به اشتراک میگذارند. این انجمن میتواند بهعنوان یک نهاد مخابرهکننده اهداف بانکهای اجتماعی، به خدمت گرفته شود. سازمانهای دیگر که قادر به برقراری ارتباط هستند و روی بانکهای اجتماعی در جامعه تأثیر میگذارند، انجمن بینالمللی سازمان دارایی اجتماعی (INAISE) و فدراسیون اروپایی بانکهای اخلاقی و جایگزین (FEBEA) هستند.
رشد بانکهای اجتماعی: افزایش تأثیر بدون کمرنگ شدن اخلاق
رشد بانکهای اجتماعی، بهویژه در سالهای اخیر، افزایش سود در محصولات و خدمات را نشان داده و تأثیر قوی بانکهای اجتماعی را آشکار میکند. با این حال، در ارتباط با این رشد، حداقل دو مشکل وجود دارد:
1-رشد ترازنامه، عمدتاً بهواسطه پسانداز و سپردهگذاری بیشتر است؛ در حالیکه رشد در بخش وام بهخصوص در دوران بحران مالی، کوچکتر بود.
2-رشد باید به شیوهای اداره شود که تأثیر اجتماعی و پسزمینه اخلاقی را بهعنوان ویژگیهای اصلی بانکهای اجتماعی را حفظ کند؛ یعنی به شیوهای که ارزشهای اصلی بانکهای اجتماعی را کاهش نداده و کمرنگ نکند.
آمارها نشان میدهد که افزایش در پسانداز و سپرده در سالهای گذشته، در بانکهای اجتماعی بالاتر از وامهای رهنی بود. برای مثال، گزارش سالانه GLSنشاندهنده افزایش ترازنامه 3/33 درصد، افزایش سپرده حساب 2/37 درصد و افزایش وام و وامهای رهنی 9/16 درصد بین 2008 و 2009 بود. دیگر بانکهای اجتماعی، ارقام مشابه را نشان میدهند که حاکی از افزایش بیشتر در سپردههای حساب وام و وامهای رهنی هستند. در مقایسه با بانکهای معمولی بزرگتر، کسبوکار بانکهای اجتماعی بیشتر بر وام و وام رهنی، متکی هستند. در نتیجه، بازده بانکهای اجتماعی کاهش مییابد؛ زیرا آنها مجبور به پرداخت بهره برای حسابهای سپرده هستند و نمیتوانند درآمد را بهواسطه وام به همان مقدار افزایش دهند. در همان زمان، میزان نقدینگی، افزایش یافته و بانکهای اجتماعی، مجبور به سرمایهگذاری بخشی از سرمایه خود در سرمایهگذاریهای معمولی بدون ریسک شدهاند. بنابراین کانال زدن به سرمایه برای پروژههای اجتماعی و زیستمحیطی، سختتر میشود و همزمان سود لازم که برای حفظ کسبوکار را ایجاد میکنند. در نتیجه، بانکهای اجتماعی باید به شدت به پروژههایی که میتوانند از طریق وام، تأمین مالی شوند، نگاه کنند.
با اشاره به چالش دوم، برای توسعه بیشتر بانکداری اجتماعی، باید تفاوت و فاصله آنها با بانکهای معمولی از این جهت که خدمات سرمایهگذاری مسئولیتدار بیشتر و بیشتری را بهعنوان بخشی از سبد محصولات خود پیشنهاد میکنند، حفظ شود. بانکهای اجتماعی، همواره در سیستمهای مالی مسئولیتدار اجتماعی و بانکی، نوآور بودهاند (Weber, 2005) و باید این نقش را به خوبی در آینده حفظ کنند. با این حال، در طول بحران مالی گذشته، نه فقط بانکهای اجتماعی قادر به رسیدن به افزایش حساب سپرده بودند، بلکه بانکهای تعاونی معمولی کوچکتر و بانکهای پسانداز نیز توانستهاند به این مهم برسند؛ بنابراین، بانکهای اجتماعی باید خود را به شیوهای بهتر، از هر دو نوع بانکهای معمولی کوچکتر و بانکهای بزرگتر، متمایز کنند. بانکهای تعاونی معمولی، نشاندهنده نوعی بانکداری منطقهای هستند که بهویژه به اصول اخلاقی، مبتنی نیستند. بانکهای معمولی بزرگتر، علاوهبر محصولات متعارف خود، از محصولات مالی اجتماعی و پایدار بهعنوان یک محرک استفاده میکنند. در حال حاضر، موقعیت فروش منحصربهفرد بانکهای اجتماعی، پورتفویی است که تنها شامل محصولات و خدمات با تأثیر اجتماعی و زیستمحیطی است. چالش آینده برای حفظ و برقراری ارتباط این موقعیت بازار، منحصربهفرد خواهد بود. این مهم، ابتدا با گسترش دامنه محصولات با تأثیر خاص اجتماعی بر اساس معیارهای مثبت و دوم با گسترش محصولات و خدمات فراتر از کسبوکار وام، حاصل میشود.
جمعبندی
آینده بانکداری اجتماعی چگونه است؟ در این فصل تلاش شد که استراتژیهای بانکهای اجتماعی برای مدیریت توسعه آینده ارائه شود. این استراتژیها باید افزایش تأثیر اجتماعی بانکها بر اساس مدل کسبوکار یکپارچه را تضمین کند که بهخوبی قادر به انجام کسبوکار بانکی شود. هر چند این بانکها به طور قابلتوجهی با توجه به ترازنامه و آگاهی عمومی خود رشد میکنند، توسعه آیندهشان هنوز نامشخص است و رشد بیشتر، تضمین نشده است. علاوهبر آن، بانکهای اجتماعی میبایست مورد سنجش قرار گیرند و اثرات اجتماعی محصولات و خدمات خود را به شیوهای روشن، شفاف و قابلفهم که در بانکداری اجتماعی، برای مشتریان بالقوه، بهخوبی پایهریزی نشدهاند، نشان دهند. بهمنظور رسیدن به این اهداف، بانکهای اجتماعی باید مدیریت منابع انسانی خود را برای جذب و آموزش کارکنانی که قادر به ایجاد محصولات و خدمات موفق باشند، توسعه دهند. از دیدگاه مفهومیتر، رابطه میان بازده اجتماعی و مالی فعالیتها و محصولات بانکداری اجتماعی باید تجزیهوتحلیل و ابلاغ شود. بیشتر مشتریان بانکهای اجتماعی، خواستار دانستن بیشتر در مورد بازده اجتماعی و مالی سرمایهگذاری یا پسانداز خود هستند. در این زمینه، تعداد زیادی مطالعات و کارهای جذاب وجود دارد. با این حال، اگر بانکهای اجتماعی، این وظایف را با موفقیت، مدیریت کنند، رشد بیشتر بانکهای اجتماعی، تأثیر اجتماعی آن بانکها را بدون کمرنگ کردن اخلاق، افزایش میدهد. |