[صفحه اصلی ]   [ English ]  
:: صفحه اصلي آرشیو اخبار نشست‌های علمی یادداشتهای علمی ثبت نام تماس با ما جستجو نگره‌های اقتصادی بانک اطلاعات مدیریت شهری حمایت از کالای ایرانی ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
آشنایی با انجمن::
یادداشت های علمی::
بانکداری و مالیه شهری::
بانک اطلاعات مدیریت شهری::
اقتصاد‌مقاومتی؛ اقدام‌ و‌ عمل::
تصاویر منتخب::
گنجینه::
عضویت ::
مسابقات علمی::
خبرنامه تخصصی::
پیوندهای مفید::
برقراری ارتباط::
تسهیلات پایگاه::
::
نگره‌های اقتصادی

AWT IMAGE

..
تقدیر رئیس جمهور
AWT IMAGE
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
نظرسنجی
به نظر شما مطالب این سایت تا چه اندازه توانسته اطلاعات شما را در حوزه اقتصاد شهری افزایش دهد؟
خیلی زیاد
زیاد
متوسط
کم
خیلی کم
   
..
:: تورستین وبلن در نگره‌های اقتصادی انجمن علمی اقتصاد شهری ایران ::
 | تاریخ ارسال: 1396/6/8 | 

AWT IMAGE

  

-  دکتری از دانشگاه ییل 
-  از افراد برجسته در تاریخ تفکر اقتصاد
-  پایه‌گذار مکتب نهادگرایی در حوزه علم اقتصاد
-  استاد دانشکده نوین تحقیقات اجتماعی نیویورک     

   

  • نظریه‌طبقه مرفه یا تن آسا

وبلن در رساله خود سعی کرده است واقعیت‌های دنیای سرمایه‌داری زمان خود را تشریح کند و به همین منظور، بسیاری از نمودهای رفتاری زندگی طبقه مرفه‎ دوران بربریت و فئودالیسم را الگو قرار می‌دهد. وبلن عملا به تحلیل کارکردهای ناپیدا و غیرارادی پدیده‌های اجتماعی پرداخته است و بحث‌های او متکی بر روش‎شناسی علمی‌نیست.
وبلن در توصیف نظام اقتصادی و اجتماعی آمریکا بیان می‎کند‎ که نظام سرمایه‎داری آمریکا از دو بخش عمده تشکیل شده است که صنعت (سطح پیشرفت فنی و فعالیت‌های تولیدی) و بازرگانی (امور مالی و پولی و سوداگری) از مؤلفه‌های اصلی‌این دو بخش به‎شمار می‎روند. وبلن معتقد است که تناقض و تضاد آشکاری بین‌این دو بخش وجود دارد که‌این تضاد، نتیجه ستیزی است که بین خواست‌های فردی (غریزه ها) در زمینه کارگرایی و مال اندوزی از یک ‎سو، و از سوی دیگر حاصل تضاد موجود بین نظام مالی (پولمداری) و نهادهای فنی جامعه است.
وبلن در حوزه اندیشه‌های اقتصادی و اجتماعی معتقد است که نظام صنعتی و تولیدی برای انسان سودمند است، زیرا‌این نظام منجر به پدید آمدن ارزش‌های اقتصادی می‌شود.‌این در حالی است‎که به اعتقاد وبلن، نظام بازرگانی و سوداگری، غیرسودمند هستند. وی در‌این زمینه معتقد است که‌این نظام (نظام بازرگانی)، فقط ارزش‌های پول‎مداری را خلق کرده است و پرورش می‌دهد. 
وبلن معتقد است که، صرفا ارزش‌های اقتصادی واقعی هستند و آن‎ها می‌توانند در پایندگی جوامع بشری کارایی مؤثر داشته باشند.‌این در حالی است‎که از نظر وی، ارزش‌های پول‎مداری غیرواقعی و بدلی هستند و فقط منجر به ازدیاد دارایی‌های فردی می‌شود و در‌ایجاد و نشر انسانیت نقشی ندارند.
وبلن با رویکردی آگاهانه و منطقی، گسترش نهادهای تجارت و دادوستد در قرن هجدهم میلادی و سالهای بعد از آن را پذیرفته، اما معتقد است که نارسایی‌های به وجود آمده در بلندمدت، در حوزه کسب و کار و سوداگری، میتواند پایه‌های‌این نظام را متزلزل گرداند. وی اندیشه‌های واقع‎گرایانه، شک‎آلود و غیرشخصی فرآیند ماشینی شدن به همراه پیشرفت علوم و تکنولوژی را به‎عنوان تهدید جدی اندیشه‌ها و نهادهای سوداگرانه تجارت معرفی میکند. وبلن با تشریح زمینه‌های فکری‌ایجاد شده در عصر تکنولوژی، بیان می‌کند که‌این زمینه‌های فکری، مقدمات فرسایش نهادهای بازرگانی را فراهم می‌کند. وی با تحلیل ابعاد نظام سرمایه‌داری شکل گرفته در آمریکا، معتقد است که ساختار‌این نظام به‎گونه‌ای است که در آن شکاف و تضاد بین صنعت و بازرگانی روزبه‎روز افزایش می‌یابد. وبلن معتقد است که‌این اختلاف و تضاد به‌این منجر می‌شود که سرمایه‌داری با نفوذ تفکرات تکنوکرات ها در مردم، آن‎ها را به متلاشی کردن و از بین بردن‌این نظام ترغیب کند. 
وبلن عاقبت نظام سرمایه‌داری آمریکا را در خوشبینانه ترین حالت بازگشت به سوسیالیسم و در بدبینانه ترین حالت، منجر به تشکیل یک حکومت فاشیستی و برگشت به یک نوع بربریت و یغماگری مدرن می‌داند. وبلن با تشریح عملکرد سردمداران نظام مبتنی بر سرمایه‎داری آمریکا، در عرصه بین‎الملل، تشریح می‎کند که سیاست‌مداران آمریکا با دخالت در امور بین الملل سعی در تقویت تفکرات جنگ افروزانه و بر پا کردن جنگ‌های ویرانگر و نفرت انگیز دارند تا از‌این طریق، منافع قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری در عرصه بین‌المللی را تأمین کنند. مطالعه آثار و اندیشه‌های اقتصادی، اجتماعی و بعضا سیاسی وبلن نمایانگر‌این واقعیت است که وی اقتصاد را به‎عنوان بخشی از موضوع ها و عناصر کلی مردم‎شناسی فرهنگی می‌داند. به نظر وی، علم اقتصاد بخش مادی فرهنگ جامعه را مورد بررسی قرار می‌دهد. وی معتقد است که نظام اقتصادی هم مانند دیگر عناصر فرهنگ انسانی، محصول تکامل تاریخی است که طی مراحل گوناگون و با گذشت زمان به وضعیت امروزی رسیده است.
در‌این راستا همچنین وبلن بر‌این باور است که ثروت برای‌اینکه برای فرد منزلت بیشتری به همراه آورد باید بصورت متظاهرانه به نمایش گذاشته شود. طبقه مرفه علاوه بر بدست آوردن ثروت و به تبع آن قدرت،‌ همواره در پی نشان دادن‌این ثروت برای کسب افتخار اجتماعی بوده‌اند.‌این تظاهر در ابتدا بصورت «فراغت خودنمایانه» از طریق اشتغال فرد به کارهای غیرتولیدی است، زیرا کار مولد تنها متعلق به طبقات پائین تر بوده است.
به باور وبلن، در جامعه شهری امکان‌این نوع نمایش ثروت وجود ندارد. پس «مصرف خودنمایانه» جای اشتغال غیرمولد را می‌گیرد. ثروتمندان می‌کوشند با مصرف خودنمایانه خود را متمایز کنند و به عنوان الگوی جامعه معرفی کنند. در‌این فرایند طبقه مرفه نمادهایی را مطرح می‌کند که‌این نمادها ارزش تلقی می‌شود و با رقابتی شدن فضای جامعه دیگر طبقات هم می‌کوشند تا خود را به نمادهای طبقه مرفه نزدیک کنند.
به عنوان مثال پوشیدن لباس‌های مارک دار، یا مسافرت به کشورهای دیگر و سواحل معروف دنیا، یا خرید خودروهای گران قیمت و لوکس و… شیوه‌هایی از‌این نمایش متظاهرانه است.
او معتقد است در قرن بیست و یکم به واسطه انقلابات مدام در عرصه ارتباطات‌این میل به شوآف و عرضه خود به صورتی تافته جدا از جامعه از طریق به نمایش گذاشتن لباس و محل تفریح و لوازم خانه و خودرو و .... در فضای مجازی، شکل جدیدی به خود گرفته است.
وبلن بر‌این باور است که‌این بخش از جامعه با به نمایش گذاشتن سبک زندگی، پوشش، آرایش و مصرف خود، الگویی را برای دیگر طبقات اجتماعی ارائه می‌دهند. اعضای طبقه تن آسا برای‌این که در میدان مبارزه و برتری جویی، ارزش خود را بالاتر نشان دهند و از‌این راه امتیاز بیش تری برای خود به دست آورند، پیوسته مشغول مصرف تظاهری، آسایش تظاهری، خودنمایی تظاهری و نمایش دادن تفاخر خود هستند تا دیگران را در میدان مبارزه به زانو درآورند. اما آسیب جدی‌این نمایش متظاهرانه را طبقات اجتماعی متوسط و پایین جامعه متحمل می‌شوند. توده‌هایی که با تلاش فراوان و خود ویرانگرانه‌ای سعی می‌کنند از همه لحاظ با‌این الگوهای ارائه شده همراه شوند، و در صورت نرسیدن سعی می‌کنند با بدلی از آن لذت‌ها (مارک‌های تقلبی، سفر به کشورهای همسایه‌و کم هزینه، استفاده از لوازم آرایشی ارزان قیمت و اعمال جراحی زیبایی و …) خود را ارضا نمایند. گاهی عده‌ای هم در صورت نرسیدن به همین مدل کوچک‌این مصرف گرایی به عنوان عنصری ضد اجتماعی و عقده‌ای، در نهان و ناخودآگاه خود درگیر چنین زندگی به اصطلاح لاکچری مانده و حسرت می‌خورند و بعضا در صدد آسیب زدن به‌این طبقات بر می‌آیند. امروزه اغلب فرزند کارگر پایین شهری که درامد ماهیانه پدرش شاید کمتر از یک میلیون تومان باشد تمام خودروهای لوکس خارجی را می‌شناسد و با انواع و اقسام لذت‌های طبقه ثروتمند آشناست. او با مشاهده سبک زندگی‌این طبقه در صفحات مجازی در حسرتی همیشگی به سر می‌برد.
به باور وبلن،‌این مسئله در درازمدت باعث شکل گیری یک دوگانگی آسیب زا می‌شود. فرزندان طبقات محروم، ازیک سو در دنیای خیالی و آرمانی و زندگی در چنین دنیایی را تجربه می‌کند و از سوی دیگر با زندگی در شرایط واقعی و به دور از چنین امکانی مواجه می‌شود که در نهایت سرخوردگی ها و آسیب‌های روانی بسیاری برای‌این کودک و نوجوان به همراه خواهد داشت.
   

  • نظریه‌مصرف تظاهری و موضوع پس انداز

اقتصاددانان نهادگرا تقریبا روی‌این تعریف از نهاد بیش‎تر اجماع دارند که نهادها قوانین بازی در جامعه هستند. به عبارت سنجیده‎تر، قیود وضع‌شده از جانب نوع بشر هستند تا روابط انسان‎ها با هم را شکل دهند.
از دید وبلن، نهاد مجموعه‎ای از اصول و آرمان‎هایی است که به طوری ناقص، دوباره خلق شده یا از طریق خوی‌پذیری در هر نسل جایگزین‌شونده، ملکه ذهنی شده است (و از‌این رو در معرض تغییرات قرار دارند). بنابراین از آنجا که عمر نهادها از انسان‎ها بیشتر است، ترجیحات فردی نمی‎توانند همچون نهاد، عامل علّی اساسی یا اصیل باشند. از‌این رو، ترجیحات فرد و خاستگاه فردگرایانه به عنوان واحد تحلیل، جایی برای شروع و خلق یک نظریه‌نیستند. بنابراین، سرشت جهان در نگاه وبلن که بر نقش ساختار طبقاتی تاکید می‌کند، با‌این‌ایده جامعه‌شناسانه تشریح می‎شود که ابنای بشر به سادگی نمی‎توانند آنچه را که دوست دارند، انجام دهند. بلکه افزون بر‌این، آنها آنچه را که باید انجام دهند، دوست می‎دارند. چرا که محدوده‎ای باز برای اعمال انسانی، به وسیله‌ ساختار نهادی یا زمینه‌ نهادی که در آن زاده شده‎اند، تعیین می‎شود.
به نظر وبلن، هدف آدمی‌در جریان فعالیت و کار، بهبود شرایط زندگی است و افراد جامعه برای رفع احتیاجات خود نهادهایی به وجود می‎آورند که به مرور زمان تبدیل به آداب و رسوم مورد قبول جامعه می‎شوند. نهادهای کنونی نیز حاصل فرآیند مستمر آداب و رسومی‌است که طی قرن‎ها پدید آمده‎اند. همچنین وبلن معتقد است که عادت‎ها یا نهادهای اجتماعی، برخلاف غرایز هیچکدام جهتی به سوی خیرخواهی و بهبود ندارند. 
او باور دارد که نهادهای اجتماعی دارای سه وجه مشترک هستند: همه یغماگرانه‎اند؛ ضایع کردن کالا و خدمات را توجیه‌می‎کنند؛ و از زمان‎های گذشته باقی مانده‎اند.‌این معنی تشریح‌شده توسط وبلن عموماً توسط ذهن پذیرفته می‌شود، چرا که اساسا گروه‎های مسلط به‎دلیل منافعشان در پی ساخت و تقویت نهادهایی بوده‎اند. کامونز نیز نهاد را یک «عمل جمعی برای کنش‎های فردی» تعریف می‎کند. 
در دیدگاه وبلن، عمل جمعی می‎تواند از آداب و رسوم غیر‎مدون (عرف و عادت) یک جامعه ریشه‌بگیرد یا به اعمال نهادهای مختلف جامعه مانند خانواده، شرکت سهامی‌یا اتحادیه‎های کارگری و کارفرمایی تشبیه‌شود. ضعف فردی، انسان را وامی‎دارد تا به شرکت‎ها و اتحادیه‎ها بپیوندد.
وبلن پدیده‎ زندگی انسانی را فقط شعاعی از زندگی گروه یا جامعه می‎داند؛ یعنی زندگی انسانی تنها طبق انگیزه‎ ناشی از تماس با گروه و فقط در لوای نظارت همیشگی به وسیله‌ معیارهای رفتاری تحمیل‌شده توسط برنامه‎های جمعی زندگی اعمال می‎شود. به بیان دیگر، نه‌تنها پیرامون رفتارهای شخص حصار کشیده می‎شود، بلکه‌این حصار به وسیله‌ روابط همیشگی با همپالکی‎هایش در گروه، هدایت و تنظیم می‎شود و‌این روابط خلق‌شده توسط سرشت نهادی، هم تغییر می‎کند و هم تغییر می‎دهد. خواسته‎ها و اهداف و راه‎ها و روش‎ها و وسعت رفتارهای فردی تابعی از متغیرهای نهادی هستند و رشد و تغییر خود ساختارهای نهادی، نتیجه رفتار اعضای منفرد گروه است و نهادها اساسا از درون خوی‌پذیری افراد شکل می‎گیرند و حدود اهداف و انتهای رفتارها را مشخص می‎کنند.
وبلن بر‌این باور است که درست مشابه همه‎ فرهنگ‎های انسانی، تمدن مادی طرحی از نهادها است و نهادها نتیجه‎ طبیعی عادات هستند. رشد فرهنگ، توالی فزاینده خوی‌پذیری است و راه و روش‎های رشد فرهنگی، پاسخ همیشگی سرشت انسانی به ضروریاتی است که خود‌به‌خود تغییر می‎کنند. هر حرکت جدید، موقعیت جدیدی را خلق می‎کند که سبب تغییری جدید به سبک همیشگی پاسخ می‎شود. از آنجا که هر موقعیت جدید، تغییری در آنچه که پیش از‌این رخ داده، است و مانند عوامل علّی، همه چیز را شکل می‎دهد، لذا خصایل زیربنایی طبیعت انسان (امیال، استعدادها و ...) به دلیل اثرگذاری خوی‌پذیری، اساسا بدون تغییر باقی می‎مانند.
بیان دقیق وبلن درباره وابستگی به مسیر طی‌شده که شامل حال همه آحاد جامعه اعم از فقیر و غنی می‎شود، آموزه‎ای است به‌این معنی که از عادت به تقلید (از رفتار اطرافیان و چشم‌و‌هم‌چشمی‌کردن) نمی‎توان به سادگی  جدا شد. به علاوه لذت‌گرایان حق مالکیت را عامل رشد یا عنصری در معرض تغییر در نظر نگرفتند، بلکه به عنوان واقعیتی غیرقابل تغییر به حساب آوردند. گویی معتقدند باید تدابیری اندیشیده شود تا وضع موجود نظام حقوق مالکیت محفوظ بماند.‌این وضعیت نهادی آثاری را بر جای می‎گذارد.
به دیگر سخن، از نظر وبلن،‌این تنها بنگاه‎های بزرگ‌مقیاس نیستند که بین کارآیی اجتماعی و تجاری فاصله‌ایجاد می‎کنند، بلکه برای مصرف تظاهری و واداشتن طبقات پایین به حضور در مسابقه‎ مصرف و عدم انباشت سرمایه، کارآیی اجتماعی را  نیز زایل می‎کند، زیرا هرچند منافع طبقه‎ای خاص را حفظ می‌کند، یک بازی با جمع صفر است.

  
تسهیلات مطلب
سایر مطالب این بخش سایر مطالب این بخش
نسخه قابل چاپ نسخه قابل چاپ
ارسال به دوستان ارسال به دوستان


CAPTCHA
::
کلیدواژه ها: نظریه مصرف تظاهری | نظریه طبقه مرفه | تورستین وبلن | موضوع پس انداز | اقتصاددانان | آسیب های روانی | قیمت ارزان | فقیر و غنی |
دفعات مشاهده: 4072 بار   |   دفعات چاپ: 313 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر
انجمن علمی اقتصاد شهری ایران
Persian site map - English site map - Created in 0.05 seconds with 45 queries by YEKTAWEB 4645