- نظریهپرداز لیبرال کلاسیک
- اقتصاددان سیاسی فرانسوی
- از اعضای اولیه مجلس موسسان فرانسه
- یکی از ۱۵ اقتصاد دان بزرگ مکتب اتریش
|
• نظریه کار و سرمایه
شاید ابطال «قوانین آهنین دستمزد» ریکاردو بالغترین دستاورد پیشگامانهی باستیا در مقام یک اقتصاددان باشد؛ باستیا استدلال خود را با سهم کار و سرمایه در تولید کل شروع میکند. به باور او، اگر سرمایه افزایش یابد، نرخ بهره کاهش مییابد. بنابراین، اگر تولید کل رشد کند، همراه با آن سهم سرمایه نیز به طور مطلق افزایش مییابد، اما سهماش به طور نسبی کاهش مییابد. از دیگر سو، سهم نسبی کار از تولید افزایش مییابد. او در فصل هفتم «هارمونی اقتصادی»، این مسأله را با جدولی از ارقام فرضی توضیح میدهد:
باستیا با توضیح استادانه این که انباشت سرمایه با بالا بردن تولید نهایی نیروی کار و از این رو با افزایش دستمزد آنها به ثروتمند تر شدن کارگران میانجامد، در شکل گیری نظریه سرمایه اتریشی نقش ایفا کرده است. او بر این باور است که انباشت سرمایه همچنین به تولید کالاهای مصرفی ارزان تر و با کیفیت تر میانجامد و این نیز به نوبه خود دستمزدهای واقعی را بالا میبرد.
او همچنین چگونگی کاهش بهره سرمایه با فراوان تر شدن آن را توضیح میدهد. از این رو منافع سرمایه داران و کارگران حقیقتا سازگار هستند و دخالتهای دولت در بازار سرمایه، کارگران را نیز مانند صاحبان سرمایه فقیر میکند. باستیا همچنین توضیح میدهد که چرا در بازار آزاد هیچ کس نمیتواند به انباشت سرمایه بپردازد، مگر این که آن را به گونه ای که به دیگران یا به بیان دیگر به مصرف کنندگان سود برساند، به کار گیرد. باستیا مینویسد که در واقع، سرمایه همیشه برای ارضای تمایلات کسانی به کار میرود که مالک آن نیستند. او در تقابلی آشکار با بیشتر پیشینیانش باور دارد که «باید به اقتصاد از دیدگاه مصرف کننده نگریست... داوری درباره همه پدیدههای اقتصادی را ... باید بر پایه مزیتها و مضراتی که برای مصرف کننده پدید میآورند، انجام داد.
• نظریه پیمان آزاد در مقابل بازار آزاد محض
بنمایه اصلی و بنیادین نوشتههای باستیا این بوده که تا وقتی کارکرد دولت به حفظ جان، آزادی و مالکیت شهروندان در برابر دزدی یا هجوم دیگران محدود شود، بازار آزاد ذاتاً سرچشمهای برای «همسازی اقتصادی» میان افراد خواهد بود. از نگاه باستیا اجبار دولتی تنها هنگامیپذیرفتنی است که پشتیبان امنیت فرد، آزادی و حقوق مالکیت باشد و سایه عدالت را بر سر همه بگستراند. شعار «اگر کالاها از مرزها رد نشوند، ارتشها رد خواهند شد» را معمولا به باستیا نسبت میدهند، چون او جانانه استدلال میکند که تجارت آزاد همان طور که مطمئن ترین راه برای دستیابی به رفاه است، احتمالا مطمئنترین راه برای نیل به صلح را نیز به دست میدهد. او معتقد است که در سراسر تاریخ، تعرفهها عامل مهمیدر بروز جنگ بوده اند. گذشته از هر چیز، حمایت گرایی تلاشی از سوی دولتها در این راستا است که همان نوع آسیبهایی را که دشمنان شان در طول جنگ تلاش میکنند (با محاصره آنها با نیروی ارتش) به مردم شان وارد کنند، در زمان صلح به بار آورند.
باستیا بر کارکرد بازار آزاد در هماهنگسازی برنامهها - درونمایهای بنیادین در مکتب اتریش- پا میفشارد، چون اندیشهاش از برخی نوشتههای آدام اسمیت و اقتصاددان بزرگ فرانسوی طرفدار بازار آزاد همچون ژانباتیست سه، فرانسوا کنه، دستو دوتراسی، شارل کنت، ریشار کانتیون (که در ایرلند زاده شد و در فرانسه سکنی گزید) و آنه رابرت ژاک تورگو تاثیر گرفته است.
این اقتصاددانان فرانسوی در میان پیشگامان مکتب جدید اتریشی بودند و نخستین بار مفاهیمیچون بازار به مثابه فرایندی پویا و رقابتی، تکامل پول در بازار آزاد، نظریه ارزش ذهنی، قوانین مطلوبیت و بازدهی نهایی نزولی، نظریه تعیین قیمت منابع بر پایه تولید نهایی و بیهودگی کنترل قیمتها به طور خاص و دخالتگرایی اقتصادی دولت به طور کلی را پرورش دادند و نهایت امر آن که باستیا و نمایندگان «مکتب منچستر» بینشی نظری در باب سهم کار در تولید کل داشتند.
«مکتب منچستر» با آرمانگرایی برنامهی سیاسی گستردهاش الهامبخش مردم بود. تجارت آزاد فینفسه هدف نبود؛ بلکه ابزاری بود برای حمایت از اهدافی دیگر، که مهمترینشان صلح بود. چشمانداز «مکتب منچستر» جامعهای بود که در آن صلح و پیمان آزاد جای زور و اجبار را گرفته باشد.
از این رو، باستیا در ۱۸۴۲ دربارهی تجارت آزاد مینویسد: «… سیاست مستعمراتی اروپا، منبع اصلی جنگها در صد و پنجاه سال اخیر بوده است. تجارت آزاد، با به کمال رساندن دادوستد، و تأمین استقلال کشورها، باید قدرت را از دولتهایی که مردمشان را به جنگ میفرستند، بگیرد.» در نتیجه، باستیا به استعمار بریتانیا در هندوستان حمله میکند. او در ۱۹۵۳ در مجلس عوام انگلیس سخنرانی کرده و میگوید: «من فکر میکنم مردم انگلیس هم به اندازه مردم هند از این مسأله ضرر میبینند که ما باید بر صد میلیون نفر که دوازده هزار مایل آنطرفتر هستند، دائماً حکمرانی کنیم. به نظر من در این ارتباط با مردم هند، برای تودهی مردم انگلستان هیچ نفعی نیست، مگر آنکه از تجارت صادقانه حاصل میشود. |