گشتاسب مظفری،مدرس دانشگاه، کارشناس مدیریت و دیپلماسی شهری:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انجمن علمی اقتصاد شهری ایران، در دنیای به شدت فشرده و شبکه ای امروز، شهرداران، مدیران و رهبران شهری و محلی، نقش کلیدی در حلوفصل مشکلات و تأمین نیازهای روزمره و نیز ارتقای کیفیت زندگی شهروندان دارند.
شهرداران و مقامات محلی به عنوان حلقه واسطه میان حکمرانان و دولتمردان ملی و مردم، به دلیل گستردگی تعامل با شهروندان در خط مقدم خدمترسانی، مردمی ترین و در عین حال موثر ترین مقامهای اجرایی کشور به حساب میآیند که بدون مشارکت فعالانه و کارآمدی آنان، رویای توسعه کشور محقق نخواهد شد.
هرچند در الگوی سه ضلعی حکمرانی محلی، «شهر»، «شهروند» و «مدیریت شهری» به مثابه اضلاع سهگانه پیشبرد توسعه شهری و محلی تلقی میشوند، ولی در این میان در اکثر مدلهای حکمرانی محلی، شهردار در رأس «مدیریت شهری»، بالاترین جایگاه اجرایی شهر را بر عهده دارد.
به لحاظ تشریفات سیاسی و اداری نیز، شهردار مهمترین مقام محلی و نماینده شهروندان یک شهر محسوب میشود و به همین علت نیز بر اساس عرف معمول وظیفه استقبال و خوشامدگویی و پذیرایی از میهمانان و شخصیتهای عالی سیاسی و اجرایی مانند رؤسای دولتها و شخصیتهای جهانی و بینالمللی و نیز امضای پیمان نامه های خواهرخواندگی، به شهرداران شهرها سپرده میشود.
شهردار همچنین نماینده شهروندان و ساکنین جامعه محلی در مقابل دولت و مقامات دولتی تلقی میشود و نیازها، انتظارات و دغدغههای شهروندان یک شهر را به نمایندگی از آنان در برابر مقامات رسمی دولتی مطرح و پیگیری میکند.
الگوهای مدیریت شهری و شیوههای انتخاب شهردار در کشورها و شهرهای مختف جهان، متفاوت است. از انتصاب شهردار توسط دولت مرکزی یا محلی گرفته تا انتخاب شهردار با رأی مستقیم شهروندان در سطح شهرهای جهان مشاهده میشود. انتخاب شهردار در ایران در میانه این مسیر قرار دارد. یعنی نه انتصاب از سوی دولت یا حزب حاکم و نه انتخاب با رأی مستقیم مردم. بلکه در ایران شهرداران توسط اعضای شورای شهر یا همان نمایندگان شهروندان در پارلمان (شورای) شهر انتخاب میشوند با رأی اکثریت آنان.
جدا از مدل و شیوه انتخاب شهردار که البته میتواند در کامیابی یا ناکامی مدیریت شهری تأثیرگذار باشد، ویژگیها و کیفیتهای کانونی و کلیدی شهردار منتخب نیز از اهمیت و جایگاه بالاتری برخوردار است. به همین دلیل بدون توجه به مزایا و معایب مدلهای انتخاب وگزینش شهردار، تمرکز این بحث بر روی ویژگی ها و ابعاد شخصیتی و اخلاقی یک «شهردار خوب و شایسته» است.
سؤال این است با توجه به جایگاه بسیار مهم و تأثیرگذاری که شهرداران در فرآیند توسعه محلی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان در شهرها دارند، آنان میبایست دارای چه ویژگیها و کیفیتهای شخصیتی ، اخلاقی و رفتاری اساسی باشند تا مردم یا شوراها از انتخاب و عملکرد آنان به رضایت لازم برسند؟!
بدون تردید شغل شهردار، یکی از مشاغل بسیار سخت، چالشی، پیچیده و چندلایه است و شهرداران میبایست با بهره بردن از کیفیتهای شخصیتی (جسمی، روحی و روانی) ، اخلاقی و رفتاری لازم، بتوانند وظایف و مسئولیتهای سنگین محوله را به نحو مناسبی ایفا نمایند. نگارنده با مروری بر شخصیت و عملکرد شهرداران موفق و برتر جهان و نیز بر اساس نتایج و یافتههای حاصل از بررسیها و ارزیابیهای تجربی و علمی، مهمترین ویژگی های شخصیتی، اخلاقی و رفتاری یک شهردار موفق و شایسته را چنین میپندارد:
۱- صادق و بدون تعارف: یک شهردار شایسته در وهله نخست میبایست فردی صادق، راستگو و بدون تعارف با مردم و شهروندان شهرش باشد. بدون هرگونه ریاکاری و تمسک به ناراستی و دروغ و یا عوام فریبی، با مردم شهرش صادقانه سخن بگوید. محدودیتها، موانع، مشکلات، چالشها، تهدیدها و نیز نقاط قوت و ضعف مربوط به شهر، سازمان شهرداری، شهروندان و خود و همکارانش را با مردم در میان بگذارد و از اینکه در این راه مورد تهاجم یا تمسخر گروههای قدرت و ذینفوذ قرار بگیرد، هراسی به دل راه ندهد.
۲- رهبر و برانگیزاننده قوی: رهبری به تعبیری توانایی نفوذ در پیروان، متقاعد ساختن و ایجاد انگیزه شور و اشتیاق در آنان برای همراهی و همدلی در پیمودن مسیر موردنظر و دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده است. یک رهبر خوب باید چنان اشتیاق و شوری در پیروان و همراهان خود ایجاد کند که نیازی به کاربرد قدرت سخت یا زور برای همکاری و مشارکت آنان نداشته باشد. قدرت رهبری معمولاً از منابع شناختهشدهای مانند شخصیت کاریزماتیک، دانش، اطلاعات و تخصص، اختیارات و یا سنتها نشأت میگیرد. ک شهردار خوب بیشترین قدرت را از شخصیت و توانمندی نفوذ در شهروندان می گیرد.
در واقع تعیین آرمانها و مقاصد روشن برای شهر با کمک و مشارکت مردم و هدایت آنان در جهت دستیابی به این آرمان ها و اهداف، مهمترین مهارت رهبری یک شهردار خوب خواهد بود. در این مسیر شهردار میبایست از قدرت بسیجکنندگانی شهروندان و پیشبرندگی آنان برخوردار باشد.
۳- مدیر پاکدست و خوشنام: شهرها به ویژه شهرهای بزرگ معمولاً کانون تولید درآمد و ثروتاند و گردش مالی زیادی در شهرها و شهرداریها به عنوان سازمانهای متولی اداره شهر، روی میدهد. از قضا نظارت متمرکز و ساختارمند و منسجمی نیز به لحاظ عملیات مالی بر روی آنها وجود ندارد. از این حیث شهرداریها ظرفیت شکل گیری و بروز فساد سیاسی، مالی و اداری بالایی دارند. شهردار به عنوان بالاترین مقام اجرایی شهر و رأس راهبردی مدیریت شهری (و تیم کاری وی) میبایست برخوردار از سوابق و تجارب کاری عاری از فساد و سرشار از قانونگرایی، عدالت ورزی، پاکدستی، امانتداری، مسئولیتپذیری، شفافیت و پاسخگویی باشند.
وجود نقطههای سیاه و حتی خاکستری در پرونده کاری شهردار و کابینه وی، میتواند زمینهساز پیدایش فساد و از دست رفتن اعتماد و اطمینان شهروندان شود.
۴- ارتباط گر: همانگونه که اشاره شد، شهردار نزدیکترین مقام اجرایی شهر به طبقات و اقشار مختلف اجتماعی و در خط مقدم ارتباط با شهروندان قرار دارد. لذا انتظار داشتن شهرداری که علاقه و تمایل به ارتباط روزمره با شهروندان داشته باشد، انتظاری معقول و منطقی است. شهردار بیشتر وقت خود را نه در درون چهاردیواری اتاق خود و ساختمان شهرداری بلکه در میان گروههای مختلف مردم و ذینفعان مدیریت شهری میگذراند. برای ایفای مؤثر این نقش، شهردار میبایست دارای مهارتهای ارتباطی قوی و اثربخش از جمله مهمترین آنها، مهارت و توانمندی «گوش دادن و شنیدن مؤثر» باشد. توانمندیهای دیداری، گفتاری، استدلال، اقناع و همراهسازی دیگران با خود، از دیگر مهارتهای کلیدی ارتباطی موردنیاز برای یک شهردار شایسته است. به ویژه عشق و علاقه به ارتباط رودررو با شهروندان و توانایی تحمل نقدها و حتی تخریبهای مخالفان.
همچنین شهردار لازم است با بهره گیری از شخصیت بالغ و رشد یافته خود، توانایی تعامل سازنده با نهادها و مقامهای حکومتی و دولتی را داشته باشد. چرا که مسیر بهرهوری و توسعه محلی، از کانال تعامل با ذینفعان کلیدی، عبور میکند و نیاز به همگرایی و همافزایی در تمامی سطوح و لایههای حکمرانی دارد. در این میان کینه ، حسد، عقده گشایی، رقابت مخرب، قهر و دوری گزینی، جایگاهی نخواهدداشت.
۵- مذاکره کننده و مصالحه گر: هر اندازه وظایف، مأموریتها، مسئولیتها و قلمرو مداخله و مدیریت یک سازمان گستردهتر و بزرگتر باشد، میتوان انتظار داشت که به دلیل افزایش ارتباط، تعامل و البته سایش منافع سازمان با منافع ذینفعان، امکان بروز تضادها و تعارضات، بیشتر شود. شهرداریها از این گونه سازمانها هستند که بیشترین ارتباط و تعامل روزمره را با اقشار و گروههای مختلف جامعه و ذینفعان و بازیگران عرصه را دارند. قلمرو ارتباط و بده و بستانهای روزانه شهرداریها، طیف وسیعی از شهروندان، مقامات دولت، اعضای شورای شهر، نهادهای مردمنهاد، فعالان بخش خصوصی و صاحبان کسبوکار، پیمانکاران، مراکز علمی، آموزشی، دانشگاهها، مراکز بهداشتی و درمانی، مراکز خدماتی و اقشار مختلف اجتماع مانند کارگران، کارمندان، دانشآموزان، دانشجویان، اساتید، نخبگان، کودکان، جوانان، زنان، سالمندان، معلولان و کمتوانانان را شامل می شود.
در این میان بروز تعارضات فراوان و برخورد و اصطکاک منافع فردی و جمعی این گروهها با منافع سازمانی شهرداری و منافع عمومی شهر، یک امر طبیعی است. چنین وضعیتی ایجاب میکند که شهردار یک مذاکرهکننده موفق و حلوفصلکننده شایسته تعارضات با رویکرد و استراتژی برد – برد در مذاکرات باشد و بتواند در مسیر به حداکثر رساندن منافع دوجانبه حرکت کند. البته در چارچوب قوانین و مقررات. چرا که قانونمندی و قانونگرایی، خط قرمز شهردار و مدیران شهری است و به هیچ وجه نمیبایست به بهانه کسب رضایت زودگذر و منافع آنی شهروندان و یا گروههای اجتماعی مورد اشاره، بنیانها و زیرساختهای حقوقی و قانونی شهر و سازمان شهرداری تخریب شود.
۶- مرد تدبیر و سیاست نه سیاسیکار: شهردار یک شهر در مقایسه با یک خانواده، به مثابه پدری دلسوز و فداکار و مادری مهربان برای همه اعضای خانواده (شهروندان) است و میبایست با بهرهگیری از توانمندیها و شایستگیهای کلیدی مورد اشاره در این نوشتار، برخورد و اقدامی عادلانه و به دور از هر گونه ناعدالتی، تبعیض و برتری دادنهای سیاسی، قومی، قبیلهای، جنسیتی، فرهنگی، مذهبی، زبانی و نژادی، با همه شهروندان ساکن یک شهر داشته باشد. درست مانند آفتاب و یا بارانی که برای همه میدرخشد، برای همه می بارد، به همه گرما و طراوت میبخشد.
البته این اقدامات حتماً میبایست از طریق عقلانیت، سیاستورزی و تدبیر حمایت و پشتیبانی شود نه پیوندها و گره خوردنهای سیاسی با احزاب یا گروههای مختلف قدرت. هر چند جایگاه شهرداری به ویژه در کلانشهرها به لحاظ عمق و سطح استراتژیک، فینفسه یک جایگاه سیاسی تعریف میشود و معمولاً شهرداران از مردان و زنان خبره و باتجربه در حوزه سیاست و قدرت و با معرفی و حمایت احزاب و گروههای سیاسی انتخاب میشوند، ولی در عین حال مسئولیت ذاتی شهرداری سیاسی نیست بلکه شهرداریها به عنوان نهادهای خدماتی، فرهنگی و اجتماعی شناخته میشوند و مهمترین دغدغه شهرداران نیز میبایست خدمترسانی به شهروندان و توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهر باشد. شهرداریها نباید به ستادها و کلوپهای سیاسی شهرداران تبدیل شوند. در این صورت شهرداری تبدیل به سازمانی ناکارآمد، سیاستزده، بحرانی و در نهایت ورشکسته خواهد شد. میراث شهرداران سیاسیکار و شهرداریهای سیاستزده برای مردم و شهر، تخریب اعتماد عمومی، بدهکاری و ورشکستگی اقتصادی-اجتماعی است.
جهتدهی منابع مالی، اعتبارات پروژهها و اقدامات شهرداریها در مسیر اهداف و منافع و علایق سیاسی شخص شهردار و یا جریان حزب و گروه سیاسی حامی وی، خیانت به رأی و اعتماد مردم و اتلاف پول و سرمایه محلی و ملی است.
۷- مرد عمل، پویایی و پیشرفت: شهرداری یکی از اجرایی ترین و عملیاتیترین سیستم های اجتماعی است. هر روز، هر ساعت و هر لحظه در حال خدمترسانی، عملیات و اجراست. تأمین خدمات و نیازهای متنوع و فراوان روزمره مردم و توسعه، تجهیز و نگهداشت زیرساختهای شهری در حوزههای مختلف، نیازمند حجم وسیعی از اقدامات و عملیات شبانهروزی است. شهرداریها تعطیلی و توقف نمیپذیرند و هرگونه تعطیلی و توقف در عملیات شهرداری به مثابه آسیب به منافع شهر و شهروندان و کمک به شکلگیری یک بحران و فاجعه است. بر این اساس، اصولاً شهردار یک شخصیت پویا، پرجنبوجوش و عملگراست. هر چند شهردار موفق می تواند مجموعه ای از ویژگیها و شایستگیهای یک مدیر، رهبر، و سیاستمدار موفق را نیاز داشته باشد، ولی در عین حال بدون داشتن روحیه و توان عملیاتی و اجرایی، عملاً در ایفای مسئولیتها و مأموریتهای ذاتی شهرداری، ناتوان خواهد بود.
عملگرایی، نتیجهگرایی، تحولگرایی، توسعهگرایی، نوآوری، جرأت و شجاعت ورود به میدانهای پرخطر و پرریسک و سرعت عمل در تصمیمگیری و اجرا به ویژه در مواقع و موقعیتهای بحرانی، کارآمدی شهردار را تضمین میکند. البته داشتن رویکرد جامعهمحور و سیستمی و نیز تدوین راهبردها و اولویتها، موجب خواهد شد که شهردار بتواند با مشارکت و حمایت مردم و شورای شهر، ویژگی و توانایی عملگرایی، سرعت و نتیجهگرایی را در مسیر دغدغهها و نیازهای اساسی و واقعی مردم و شهر به کار بگیرد نه اینکه با ورود به عرصهها و پروژه های نابجا و فاقد اولویت زمانی، موضوعی و مکانی، موجب اتلاف منافع شهر و نارضایتی شهروندان گردد.
۸- مرد بحران: شهر به دلیل گستردگی، جابجایی و پویایی روزانه شهروندان از یک سو و زمینههای بالقوه فراوان برای بروز بحران ها و فجایع طبیعی و انسانساز از سوی دیگر، همواره باید در آمادگی کامل برای مقابله با بحران ها باشد. یکی از پایههای این آمادگی، مهارت، هوشمندی و توانمندی جسمی و روحی شهردار و مقامات شهری برای کنترل و مدیریت بحرانهاست. لازم است سطح مطلوبی از آمادگی سختافزاری، نرمافزاری و مغزافزاری در میان سطوح مختلف مقامات شهری و در رأس آنها شهردار شهر، وجود داشته باشد. شهردار میبایست بتواند در عین حفظ هوشیاری و خونسردی خود در برابر بحرانها، تصمیمهای آنی و لحظهای سخت و پیچیدهای را بگیرد و به مثابه مدیر بحران حتی تصمیمهایی را بگیرد که ممکن است در کوتاهمدت مانند یک داروی تاثیر گذار ولی تلخ ، منجر به ایجاد نارضایتی و یا حتی تنفر عمومی از وی شود. شهردار نباید منافع شهر و شهروندان را فدای محبوبیت خود نزد افکار عمومی نماید. حفظ آرامش توأم با سرعت عمل و اقتدار و بسیج و همراهسازی مردم و سایرکنشگران اصلی در مدیریت بحران، شهردار را به تکیه گاه مورد اعتماد مردم و لنگر ثبات و آرامش در مواقع بحران و طوفان تبدیل خواهد کرد.
البته مدیریت بحران فقط به مدیریت عملیات و فرماندهی حین بحران خلاصه نمیشود، بلکه مقاومسازی، پیشگیری و کسب آمادگی دائمی مناسب پیش از وقوع بحرانها و نیز مدیریت شایسته مراحل پس از وقوع بحران مانند عملیات و اقدامات بازتوانی، بازیابی و بازسازی زیرساختها و شرایط زندگی و روحی و روانی آسیبدیدگان و بحرانزدگان نیز، استقرار یک مرد بحران را در رأس مدیریت شهری، الزامی میسازد.
۹- نگهبان معتمد و بیدار شهر: نگهبانی و حراست از مردم، اموال، سرمایهها، ثروت و منافع شهر، یکی دیگر از وظایف کلیدی و حیاتی شهردار است. هرچند نهادهای قانونی دیگری مانند قوه قضائیه، پلیس و دیگر نهادهای امنیتی، مسئولیت صیات از مردم و اموال و سرمایههای آنان را بر عهده دارند، ولی شهردار به عنوان نزدیکترین مقام اجرایی به مردم و فرمانده خط مقدم خدمترسانی به شهروندان، در این خصوص مسئولیت اجتماعی دوچندانی دارد هر چند این وظیفه و مسئولیت به صورت صریح در قوانین و مقررات مربوط به شهرداریها و شوراها، نیامده باشد.
البته جنس این مسئولیت در خصوص شهرداران در مقایسه با سایر مقامات ذیربط، اندکی متفاوت است. چرا که شهرداران بیشتر مسئولیت نگهداری از اموال، متعلقات و سرمایههای عمومی و اجتماعی را بر عهده دارند مگر اینکه مانند برخی از الگوهای مدیریت شهری در غرب، مسئولیت پلیس و نهادهای امنیتی هم به شهردار واگذار شده باشد.
یکی از جوانب مهم این مسئولیت، حفاظت از محیطزیست طبیعی و انسانی شهر و نیز اموال و سرمایهها، زمینها، اماکن و معابر عمومی و جلوگیری از تعدی و تجاوز متجاوزان، سوداگرایان، زمینخواران و رانتخواران به آنهاست. منابع و ثروتهای طبیعی و سرمایههای فرهنگی، تاریخی، علمی، اجتماعی و انسانی شهر، فقط متعلق به نسل حاضر نیست بلکه میبایست در طول تاریخ و تا ابد برای نسلهای آینده نیز بماند و منبع زایش، تولید، پویایی و توسعه پایدار در همه زمانها باشد.
سهلانگاری و انفعال در صیانت از این منابع و سرمایهها و یا فروش واگذاری آنها در مسیر اهداف و منافع افراد، گروهها و جریانهای خاص سوداگر در یک شبکه ناسالم و ناعادلانه، بدون تردید صلاحیت و شایستگی شهردار و همکاران وی را زیر سؤال میبرد و میبایست به سرعت از طریق نهادها و مراجع نظارتی و مسئول ملی و محلی و بدون هرگونه اغماض و ملاحظهای، با این قبیل اقدامات ویرانگر، برخورد و مقابله شود.
۱۰- همکار و مشارکتجو: شهردار هر اندازه قوی و باکیفیت باشد، بدون برخورداری از روحیه همکاری مشارکتجویی و مشارکتپذیری، به تنهایی قادر به مدیریت مناسب شهر نخواهد بود. وی باید اعتقاد عمیق به همکاری، مشارکت و کار تیمی داشته باشد. چه در اداره درون سازمان شهرداری و چه در مسئولیت بزرگ و چالشی اداره شهر. بر اساس باورهای عمیق جامعه ما «با یک گل بهار نمی شود» و «یک دست صدا ندارد». این باورها و گویههای عامیانه و در عین حال حکیمانه و عمیق، نشان از ضرورت انسجام، اتحاد، همگرایی، همکاری، همدلی و همراهی در عرصه اجتماع و همچنین مدیریت سازمانها و به ویژه مدیریت سازمانهای فراگیر اجتماعی مانند شهرداریها دارد.
تعلقات و علایق متفاوت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهردار و همکاران وی، نباید مانع از دراز کردن دست دوستی و همکاری حتی به سوی رقبای سیاسی باشد.
خودرأیی، استبداد و خوداتکایی صرف در اداره پدیده بسیار پویا و پیچیدهای مانند شهر، به هیچ وجه شیوه عقلایی و کارآمدی نخواهد بود و شهر و مدیریت شهری را با بحران و آسیبهای جدی مواجه خواهد ساخت. شهر ذینفعان درونی و بیرونی متعددی دارد که هر یک کارکرد و نقش ویژهای در مدیریت آن دارند و نمیتوان این کارکردها و نقشهای ویژه را مورد غفلت قرار داد. شهردار باید باور و اعتقاد عمیق به همکاری و مشارکت ذینفعان از جمله عموم شهروندان، دولت، بازار، جامعه علمی، سازمانهای مردمنهاد و حتی جامعه بینالمللی داشته باشد. امروز به واسطه فناوریها و تکنولوژیهای نوین و پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی و فرآیند جهانی شدن، مدیریت مردم و سازمانهای اجتماعی و شهرها در چارچوب تنگ و محدود مرزهای سیاسی محلی و حتی ملی، امکانپذیری نیست و اندیشه و همکاری جهانی را میطلبد. لذا شهردار میبایست به مشارکت و همکاری در سطوح مختلف محلی، ملی و فراملی باورمند و متعهد باشد تا از این طریق بتواند بر چالشهای روزافزون شهر که فقط منشأ محلی نیز ندارند، غلبه کند.
هر چند صفات ویزگی های عملکردی دیگری را مانند برخورداری از دانش و تخصص مرتبط، تجارب کاری مرتبط و مفید، سن مناسب (دوران طلایی کاری ۳۵ تا ۶۵ سال)، داشتن دیدگاه و شیوه تفکر سیستمی و استراتژیک نیز برای یک شهردار خوب لازم است ولی تمرکز این نوشتار بیشتر بر شایستگی های شخصیتی و اخلاقی شهرداران بود.
امید می رود اعضای منتخب شوراها به ویژه در پایتخت و شهرهای بزرگ، با دقت و وسواس خاص، کاندیداها و افراد بالقوه موجود برای پست شهرداری را بر اساس ملاک ها و شاخص های معرفی شده در این نوشتار، ارزیابی و بهترین آن ها را انتخاب نمایند. البته فرآیند ارزیابی یکبار مصرف نیست و می بایست مراجع نظارتی، این فرآیند را در طول دوران خدمت شهردار و سالانه، پیاده سازی نمایند تا برآیند و خروجی نهایی کار یا همان سه شاخص کلی عملکرد مدیریت شهری یعنی "افزایش رضایت و کیفیت زندگی شهروندان"، "بهبود خدمات و زیرساخت های شهری" و "تعالی و بهره وری سازمان شهرداری" محقق شود. |